خلاصه داستان
ویرندرا (شایلندرا سینگ)، مردی منزوی و گوشهگیر، در حال تلاش برای فرار از گذشته تاریک و خاطرات تلخ خود است. او پس از سالها حبس، در محیطی دورافتاده زندگی میکند و تنها همراهش عیسی، که گویی تنها امید زندگیاش است، بهطور مرموزی ناپدید میشود. این اتفاق او را در مسیر جستجوی حقیقت و مقابله با گذشتهاش قرار میدهد.