موریتز به برلین نقل مکان کرده است تا با دوست پسرش باشد، اما رابطه آنها به زودی به پایان می رسد و ...

در پاییز 1938، هیتلر آماده حمله به چک اسلواکی می شود و دولت نویل چمبرلین، نخست وزیر بریتانیا، با درماندگی به دنبال راه حلی است که صلح برقرار کند. یک کارمند دولت بریتانیا و یک دیپلمات آلمانی که در گذشته با هم هم کلاسی بوده اند، به مونیخ سفر می کنند تا درباره صلح گفتگو کنند.

داستان ماری لوره، یک نوجوان نابینای فرانسوی، و ورنر، یک سرباز آلمانی که مسیرهایشان در فرانسه اشغالی به هم می خورد، زیرا هر دو تلاش می کنند از ویرانی های جنگ جهانی دوم جان سالم به در ببرند.