داستان فیلم درباره مردی است که سالها پیش یکی از پاهای خود را در یک عملیات پُلیسی از دست داده و حالا در یک شرکت امنیتی کوچک کار میکند. بهترین فرصت شغلی قرارگرفته در مقابل او که شانس بسیار خوبی برای رسیدن بهتر و بهتر به خانوادهاش نیز هست، برعهده گرفتن مسئولیت حفظ امنیت بلندترین برج جهان است که به تازگی درون شانگهای، ساخت آن را به پایان رساندهاند...
یک مامور پلیس البته از نوع سایبورگ به نام "موتوکو" (اسکارلت جوهانسن) به دنبال ردیابی و دستگیری نه نفر از خطرناک ترین مجرمان و خلافکاران اینترنتی است، اما با پیدا شدن یک فرد مرموز که قصد خرابکاری در بخش تکنولوژی مصنوعی را دارد، کار برایش پیچیده تر می شود...
داستان قسمت دوم فیلم روز استقلال ، 20 سال پس از وقایع قسمت اول اتفاق می افتد. انسان ها پس از شکست دادن بیگانگان در قسمت اول ، از تکنولوژی های آنها استفاده کردند تا به پیشرفت های تکنولوژیکِ چشمگیری دست پیدا کنند و این مساله باعث خشم بیگانگان شده است و آنها برای باز پس گرفتن تکنولوژی های خود دوباره به زمین حمله می کنند و...
"کاپیتان آمریکا" (استیو راجرز) در پی یافتن و تثبیت جایگاهش در دنیای جدید است و با نبردها و چالشهای قدیم در قالب شخصیتی جدید به نام ماموری از شوروی سابق به نام سرباز زمستان نمایان میشود...
داستان این فیلم الهام گرفته و تحت تاثیر از بیماری های واگیردار در دهه اول سال 2000، همچون شیوع نوعی از کروناویروس به نام سارس در سال 2002 و آنفلوانزای خوکی در سال 2009 است.
بتمن به کمک سرگرد جیم گوردون و دادستان جدید هاروی دنت، شهر را از وجود آخرین خانوادههای تبهکاری پاک می کند. همکاری این سه نفر ظاهرا موثر واقع میشود، اما طولی نمی کشد که خود را در مقابل هرج و مرج های یک تبهکار نو پا بنام جوکر، عاجز می بینند.
در سریال پسران حاضری فروشی دو برادر پاکستانی-آمریکایی پس از مرگ ناگهانی پدرشان متوجه می شوند فروشگاه بزرگ حاضری فروشی پدر آن ها درواقع پوششی برای کارهای خلاف او بوده است
داستان این سریال که بر اساس سری فیلم های "اسلحهی مرگبار" ساخته شده در مورد مارتین ریگز یک افسر سابق نیروی دریایی است که پس از مرگ همسر و فرزندش، برای شروع یک زندگی جدید به لس آنجلس نقل مکان کرده و در ادارهی پلیس آنجا مشغول به کار می شود. همکار او مورتاگ، یک کارآگاه است که بتازگی دچار یک حملهی قلبی تقریباً مرگبار شده و به همین دلیل باید از استرس و هیجان دوری کند و...
*
آپدیت: قسمت 15 از فصل سوم اضافه شد.
الیزابت کین که به تازگی همکاری با اف بی آی را شروع کرده، پس از مدتی کوتاه با چالشی سخت روبرو می شود. یک مجرم سابقه دار که دهه ها است از چنگ قانون گریخته، خود را تسلیم قانون می کند اما با این شرط که فقط با الیزابت کین همکاری کند و...
اولیور کووین یک پسر عیاش و خوش گذران است و همیشه باعث بوجود امدن مشکلات زیادی میشود وی با دوست دختر خود هم رفتار بدی دارد.در یکی از سفر های دریایی کشتی او غرق میشود و همه فکر میکنند که او مرده است ولی او از این حادثه جان سالم بدر برده و در یک جزیره به مدت پنج سال زندگی میکند.بعد از این مدت او از جزیره نجات پیدا میکند و به شهر خود باز میگردد .الیور سعی میکند تا با خانواده و دوست دخترش که دوباره با او وارد رابطه شده است مثل گذشته رفتار کند ولی او دیگر همان الیور سابق نیست و تغییر کرده است.او شب ها لباس مخصوص خود را میپوشد و با تیر کمان خود به شکار تبهکار ها و کمک به مظلومین میرود.
داستان سریال در مورد یک مامور زن FBI است که مجبور شده با یک دانشمند و پسرش همکاری کند، تا در مورد جنایت های پیچیده ای که ظاهرا مسائل ماورای طبیعی در پشت آنهاست تحقیق کنند...