داستان فیلم درباره مردی است که سالها پیش یکی از پاهای خود را در یک عملیات پُلیسی از دست داده و حالا در یک شرکت امنیتی کوچک کار میکند. بهترین فرصت شغلی قرارگرفته در مقابل او که شانس بسیار خوبی برای رسیدن بهتر و بهتر به خانوادهاش نیز هست، برعهده گرفتن مسئولیت حفظ امنیت بلندترین برج جهان است که به تازگی درون شانگهای، ساخت آن را به پایان رساندهاند...
هنگامی که یه پسربچه به طور تصادفی باعث میشود تا مرگبارترین شکارچیان کهکشان به زمین بازگردند ، تنها یک گروه از سربازان بازنشسته و سابق و یک معلم علوم میتوانند از نابودی بشریت جلوگیری کنند...
"لایت ترنر" یک دانش آموز با استعداد با دفترچه ای برخورد میکند که توانایی این را دارد تا اسم هرکس که در آن بنویسد را به کام مرگ بکشاند. او تصمیم میگیرد با استفاده از قدرت این دفترچه با مجرمان خیابانی برخورد کند. اما بزودی متوجه می شود کارآگاهی مرموز که تنها با اسم مستعار L شناخته می شود، در تعقیب اوست...
زمانی که حمله اولیه سایلون علیه دوازده مستعمره شکست می خورد، دوقلوهای نامبر وان بر روی گالاکتیکا و کاپریکا جاسازی می شوند تا باقیمانده بازماندگان بشر را قتل عام کنند...
با پیروزی نازیها و متحدانشان در جنگ جهانی دوم، در اولین اقدام بعد از تصرف آمریکا این کشور را به سه بخش مختلف تقسیم میکنند. دولتی از سوی ژاپن ایالتهای نزدیک به اقیانوس آرام که ایالات غربی رشته کوه های راکی را در بر میگیرد در کنترل خود دارند و از سویی دیگر دولتی دست نشانده از سوی نازی ها کنترل امور ایالات شرقی رشته کوه های راکی را در اختیار دارند و منطقه ای در نزدیکی این رشته کوه را به عنوان منطقه بیطرف و مرزی بین این دو حکومت در نطر گرفته اند...
اولیور کووین یک پسر عیاش و خوش گذران است و همیشه باعث بوجود امدن مشکلات زیادی میشود وی با دوست دختر خود هم رفتار بدی دارد.در یکی از سفر های دریایی کشتی او غرق میشود و همه فکر میکنند که او مرده است ولی او از این حادثه جان سالم بدر برده و در یک جزیره به مدت پنج سال زندگی میکند.بعد از این مدت او از جزیره نجات پیدا میکند و به شهر خود باز میگردد .الیور سعی میکند تا با خانواده و دوست دخترش که دوباره با او وارد رابطه شده است مثل گذشته رفتار کند ولی او دیگر همان الیور سابق نیست و تغییر کرده است.او شب ها لباس مخصوص خود را میپوشد و با تیر کمان خود به شکار تبهکار ها و کمک به مظلومین میرود.
داستان این مجموعهٔ تلویزیونی در مورد دو برادر است که یکی از آنها به جرم قتلی که انجام نداده به اعدام محکوم شده و برادرش خود را به زندان میاندازد تا با استفاده از نقشهای که قبلا طراحی کرده او را از زندان فراری دهد...
خلافکاری تحت تعقیب بنام "ریدیک"، پا به سیاره ای به نام "هلیون پرایم" می گذارد و در آنجا با امپراطوری بنام "نکرومونجر"ها روبرو می شود که قصد دارند تمام انسان های جهان را مطیع خود کرده و یا از بین