داستان فیلم دربارهی یک مرد میانسال (وودی هارلسون) تنها، عصبی و بسیار صادق است که با همسر سابقاش تجدید دیدار می کند و دختر نوجوان خود را برای اولین بار ملاقات می کند...
اواخر دهه ی 1980. «جوزی ایمز» (ترون) به شهر زادگاهش در در مینه سو تا باز می گردد و کاری در معادن شهر گیر می آورد. اما پس از چندی متوجه تبعیض جنسی در کار می شود و از صاحبان معدن شکایت می کند. ماجرای «جوزی» یک شبه به موضوعی جنجالی و ملی تبدیل می شود.
فارگو، داکوتای شمالی. "مارج گاندرسن"، پلیس محلی، زن بارداری است که تحمل، سادگی و رفتار مهربانش، ذکاوتش را پنهان کرده است. وقتی جسد دو سرنشین اتومبیلی در نزدیکی جسد یک پلیس کشف می شود، "مارج" این اتفاق را با پروندهی دو خلافکار به نام های "کارل" و "گیار" کنار هم می گذارد...