یک قانونگذار مرزی با یک کارآگاه هندی شریک می شود تا یک گروه بی رحم از تبهکاران نوجوان را که به نام باند روفوس باک شناخته می شوند، شکار کنند.

جانی بلک برای گرفتن انتقام از مرگ پدرش متعهد می‌شود. او قصد دارد برت کلیتون را به ضرب گلوله بکشد. او در این فرآیند به مردی تحت تعقیب تبدیل می‌شود، در حالی که خود را به عنوان یک واعظ در یک شهر کوچک معدنی نشان می‌دهد که ...

مرد گوشه گیری به همراه یک زن تیرانداز باید مادر پسربچه ای را از چنگ یک تبهکار بی رحم نجات دهند.

پس از اینکه جوسلین تازه ازدواج کرده متوجه می شود که شوهرش جودی (مایکل ولش، فرانچایز گرگ و میش) پدرش را به ضرب گلوله کشته است، از ترس از مزرعه کالاهان فرار می کند. او توسط مرد مسلح بیلی تایسون، که از او در یک پاسگاه دورافتاده محافظت می کند، نجات می یابد...

داستان این فیلم درباره ی کهنه سرباز جنگ داخلی است که تبدیل به شکارچی جایزه بگیر می شود و ...

شرایط برای یک کارگر راه‌آهن چینی به نام جینگ فنگ که برای زندگی بهتر به غرب وحشی آمده است طوری پیش می‌رود که می‌بایست بین عدالت و خانواده یکی را انتخاب کند و…

تفنگدار افسانه ای "ویل هیکاک" موظف است بعنوان کلانتر به وحشی ترین شهر گاوچران ها در غرب برود و اوضاع آنجا را سامان بخشد. اما او کار او زمانی سخت‌تر میشود که یک گروه از یاغی های قدرتمند جلوی شیوه‌ی اجرای عدالت او قد علم کرده و برای سرش جایزه تعیین می کنند...

مَردی ثروتمند در گاو بازی کشته می‌شود، یک سال بعد شانس به بیوه‌ی جوانش روی می‌آورد و او با مَردی آشنا می‌شود که همانجایی که همسرش کشته شده را اداره می‌کند، همه چیز خوب پیش می‌رود و آنها بایکدیگر ازدواج می‌کنند، اما مسائل مالی شروع به ایجاد تنش در بین آنها می‌کند...

فیلم در سال 1988 جریان دارد و داستان در مورد پدری است که مزرعه‌ی خود را ترک می کند تا دخترش را از دست یک دشمن قدیمی نجات دهد... * آپدیت: کیفیت بلوری و زیـــرنویـــس فـــارســـی اخـــتـــصــاصـــی اضـــافـــه شـــد.

سال 1879. مردان تیرانداز به آریزونا آمده اند تا در یک مسابقه افسانه ای پوکر شرکت کنند و...

تومستون آریزونا، سال 1879. «وایات ارپ» (راسل) که به تازگی کار کلانتری داج سیتی را رها کرده، همراه با همسرش، برادرانش، و همسران برادرانش، وارد شهر می شود. «وایات» تصمیم دارد اسلحه را کنار بگذارد و زندگی آرامی را شروع کند، ولی با مزاحمت های کابوی ها و ورود «داک هالیدی» (کیلمر) ـ دوست قدیم «وایات» ـ به شهر، کار به جدال در اوکی کورال می کشد.