فیلم روایتگر دوره ی 12 ساعته ای است که دقیقاً پیش از عضو گیری لیگ ملی فوتبال یا انافال (NFL) اتفاق می افتد و ما را به پشت درهای بسته ی تعیین کننده ی چندین گزینش می برد و اقدامات و انگیزه های جاری در آنها را با دیدگاهی استراتژیک پیش روی ما قرار می دهد...
«یوچین سایمنت»، آموزگار درس علوم اجتماعی، تکلیفی به بچه های کلاس خود می دهد و از آنان می خواهد تا فکر کنند چگونه می توانند دنیا را عوض کنند و سپس آن فکر را به اجرا درآورند. «ترور مکینی»، نوجوانی از شاگردان کلاس نیز که مادری الکلی و پدری خشن دارد، تصمیم می گیرد به آنان کمک کند...
«کامرون پو» (کیج)، قهرمان سابق جنگ، پس از تحمل هشت سال زندان به جرم قتل تصادفی یک مرد در دفاع از همسر باردار خود، حالا قرار است که آزاد شود. اما او را سوار هواپیمایی می کنند که حامل ده تن از خطرناک ترین محکومان سیستم قضایی امریکاست و کمی بعد، هواپیما را می دزدند...
«شرمن کلامپ» (مورفی)، استاد دانشگاه و محقق زیست شیمی، به طرز وحشتناکی چاق است. او پس از این که دل باخته ی یکی از هم کارانش به نام «کارلاپرتی» (پینکت اسمیت) می شود تصمیم می گیرد یک داروی لاغری جدید را روی خودش امتحان کند. اما بر اثر مصرف این دارو، «شرمن» تبدیل به مردی خودپسند و چشم چران می شود...
داستان گروه کوچکی از بازپرسها را دنبال میکند که برای ردیابی و دستگیری خطرناکترین قاتلانی که تاکنون دیده شدهاند، گرد هم آمدهاند. تمام این قاتلان از یک زندان فوقسری که نباید وجود داشته باشد، فرار کردهاند.
مشهورترین ابرقهرمان جهان، مرد پولادین معروف به کلارک کنت و روزنامه نگار مشهور، پس از سال ها مبارزه با ابرشرورها، هیولاها و مهاجمان بیگانه، با یکی از بزرگترین چالش های زندگی خود روبرو می شوند و...
ریپ هانتر فردی است که آینده را مشاهده کرده و میداند اتفاقی خواهد افتاد که نه تنها زمین بلکه کل دنیا را از در بر میگیرد. حال اون وظیفه دارد تیمی از شروران و قهرمانان را باهم متحد کند تا در مقابل این تهدید بزرگ مقاومت کنند...
کارا دختر 24 ساله زور ال که توسط خانواده دنورس به فرزند خواندگی گرفته شده بود بعد از 13 سال دوری از کریپتون،سعی می کند قدرت های نامحدود خودش را که تا به حال پنهان می کرده به کار بگیرد، دنورس ها به او آموزش می دهند که چگونه این قدرت ها را کنترل کند.تا زمانی که طی یک حادثه غیر منتظره کارا از قدرتش استفاده می کند و این موضوع باعث می شود او به سمت زندگی قهرمانی سوق پیدا کند...
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین بری آلن با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
اولیور کووین یک پسر عیاش و خوش گذران است و همیشه باعث بوجود امدن مشکلات زیادی میشود وی با دوست دختر خود هم رفتار بدی دارد.در یکی از سفر های دریایی کشتی او غرق میشود و همه فکر میکنند که او مرده است ولی او از این حادثه جان سالم بدر برده و در یک جزیره به مدت پنج سال زندگی میکند.بعد از این مدت او از جزیره نجات پیدا میکند و به شهر خود باز میگردد .الیور سعی میکند تا با خانواده و دوست دخترش که دوباره با او وارد رابطه شده است مثل گذشته رفتار کند ولی او دیگر همان الیور سابق نیست و تغییر کرده است.او شب ها لباس مخصوص خود را میپوشد و با تیر کمان خود به شکار تبهکار ها و کمک به مظلومین میرود.
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
داستان این سریال درباره قاتلی خونسرد و حرفه ای به نام دکستر می باشد که هم در اداره پلیس مشغول به کار است و هم در زمان مقتضی به قتلهای زنجیرهای خود می پردازد. دکستر دارای ظاهری بسیار آرام و دوست داشتنی است، به گونه ای که همه همکارانش او را بسیار دوست می دارند ولی این ظاهر دوست داشتنی پوششی برای پنهان کردن آن چیزی است که سالها در نهاد او وجود داشته و ان چیزی نیست جز اشتیاق به کشتن، ولی نه کشتن هر کس، بلکه کشتن کسانی که سزاوار مردن هستند...
سریال درباره متخصصین حرفه ای ای هست که توسط FBI گرد هم میان تا یه قاتل زنجیره ای رو گیر بیاندازند..یه تفاوت اصلی این سریال با سریالهای پلیسی اینه که اون اتفاقی که شما فکر می کنید می افته اتفاق نمی یفته ... بیشتر از اینکه به تجهیزات وابسته باشه به قدرت های فردی و روانی افراد وابسته هست..بر روی شخصیت ها و رابطه اونها تاکید زیادی شده و تقریبا همه شخصیت ها جذاب هستند...و در پایان کلیت سریال برای کسانی که از رشته روانشناسی جنایی اطلایی ندارند یا می خواهند اطلاع پیدا کنند بسیار جذاب است چون رویه ای کاملا متفاوت برای کشف جرم را به ما نشان میدهد.