دو تکتیرانداز نخبه، لیوی و دراسا، مأموریت مییابند از دو سوی یک دره عمیق و مرموز محافظت کنند. در طول مأموریت، ارتباطی مخفیانه بین آنها شکل میگیرد که به رابطهای عاطفی منجر میشود.
جیک سالی با خانواده جدید خود که در سیاره پاندورا تشکیل شده اند، زندگی می کند. اما هنگامی که یک تهدید آشنا که برای پایان دادن به آنچه قبلاً شروع شده بود، بازمی گردد، جیک باید با نیتیری و ارتش نژاد ناوی برای محافظت از سیاره خود، همکاری کند.
دربارهی خانوادهای است که به یک شهر کوچک نقل مکان میکنند و در این شهر آنها بیشتر در مورد خود خواهند دانست و یاد خواهند گرفت. آنها خیلی زود اتفاقات ترسناکی را تجربه میکنند و با ارواحی روبرو میشوند که به نوعی به پدربزرگشان متصل هستند و…
نود و دومین مراسم اهدای جوایز اسکار، توسط آکادمی علوم و هنرهای سینما و به افتخار بهترین فیلم های سال 2019 ، در روز دوشنبه 9 فوریه 2020 میلادی در سالن تئاتر دالبی ، هالیوود ، لس آنجلس برگزار شد. این مراسم پس از یک دهه برگزاری در اواخر فوریه ، امسال اوایل فوریه 2020 برگزار میشود. این مراسم در ایالات متحده از شبکه تلویزیونی شرکت پخش رسانه ای آمریکا ایبیسی به صورت زنده پخش شد و تهیهکنندگی آن را دونا گیگلیوتی و گلن ویز برعهده داشتند ، ویز همچنین کارگردانی مراسم را بر عهده داشت. با توجه به موفقیت اجرای بدون مجری نود و یکمین مراسم اسکار در سال 2019 ، مراسم امسال نیز مجری نداشت. آکادمی طی این مراسم جایزههای اسکار را در 24 رشته به بهترین ها اعطا کرد.
سه خواهر و برادر که برای افتتاح نمایشگاه تازه، پدر مجسمهسازشان به نیویورک میروند، بعد از وقوع سانحهای که به پدرشان صدمهای جدی میزند باید با واقعیت تلخ آسیبپذیری و زوال والدین کنار بیایند، در حالی که هر کدام مسائل و تردیدها و مشکلات خودشان را در زندگی دارد.
در این مستند به مصاحبه با طرفداران پَروپا قرص سری فیلمهای "Ghostbusters" (شکارچیان روح) پرداخته شده و تاریخچهی این فیلمها را طی سه دههی گذشته نشان میدهد و...
پس از آنکه ارواح و شیاطین به نیویورک و سایر شهر های ایالات متحده حمله کردند، کشور در آشوب و هرج و مرج به سر می برد و دولت نیز توان رویارویی با این ارواح را ندارد. در همین حینریال وقتی که همه امیدشان را از دست داده اند، محقق ماوراء الطبیعه به نام ابی یاتس، یک فیزیکدان ، مهندس انرژی هسته ای و یک کارگر مترو با یکدیگر متحد می شوند تا بتوانند با دستگاه های روح گیر، نیویورک را از شر این ارواح سرگردان نجات دهند...
"کانر" (لویس مک دوگان) پسربچه ای است که مشکلات زیادی را تحمل می کند. مادر او (فلیسیتی جونز) در حال دست و پنجه نرم کردن با سرطان است و در مدرسه نیز قلدرها دست از سرش بر نمی دارند. با اینحال یک شب هیولای درختی غول پیکری نزد او می آید و معامله ای را با کانر انجام می دهد...
*
نسخه دوبله پارسی "یک هیولا صدا میزند" (تورج مهرزادیان و...) | سینک اختصاصی
"دوری" به یاد دارد که در گذشتهیِ دور خانواده ای داشته و از همین رو جستجو را برای پیدا کردن خانواده خود آغاز می کند. "نمو" و "مارلین" هم از آنجا که حافظه کوتاه مدت دوری مشکل دارد، او را همراهی می کنند تا گم نشود. این جستجو آنها را به یک موسسه زیر دریایی می کشاند و...
در آینده نزدیک، جرایم به وسیله یک نیروی پلیس مکانیزه ظالم کنترل میشوند. چپی، یک پلیس آهنی، بعد از ربوده شدن و برنامه ریزی مجدد به نخستین رباتی تبدیل میشود که توانایی اندیشیدن و احساس کردن را دارد و...
*
نسخه دوبله پارسی اضافه شد | سینک اختصاصی
داستان زندگی و جنگ حضرت موسی علیه فرعون مصر رامسس دوم که از بچگی با یکدیگر در دربار بزرگ شده اند و هر دو ژنرال ارتش هستند، ولی سرنوشت این دو با پادشاه شدن رامسس دوم و گرفتن لقب فرعون جدا میشود...
یک تاجر وال استریت به تازگی خانواده اش در سفر دریایی که به اسپانیا داشتند، ربوده شده اند. از طرف دیگر با چند مامور مواجه می شود که به دنبال یک چمدان مرموز می گردند...
داستان درمورد دکتری به نام "مارگارت" است که دربارهی پدیده های ماوراء الطبیعه مثل افرادی که توانایی خواندن ذهن را دارند، شکارچیان ارواح و شفادهندگان تحقیق می کند...
گریم و کلایو نویسنده کتابهای کمیک مصور و دو دوست صمیمی هستند که تصمیم می گیرند به اتفاق یکدیگر سرتاسر امریکا را بگردند تا شاید بتوانند موجود فضایی ببینند. آنها در مسیر راهشان تصمیم می گیرند تا سری به منطقه ممنوعه در صحرای نوادا (منطقه 51) بزنند. در همین زمان در منطقه 51 یک بیگانه فضایی به نام پاول، موفق به فرار از محل نگهداریاش می شود و بصورت کاملا پنهانی در ماشین گریم و کلایو که در همان نزدیکی حضور داشتند، سوار می شود. گریم و کلایو بعد از مواجه با این موجود فضایی، در یک اقدام عجیب تصمیم می گیرند تا پاول را به زادگاهش یعنی فضا بازگردانند...
ناتان پرایس پسر جوانی است که مدتهاست احساس می کند در کالبد فرد دیگر در حال زندگی است و خودش نیست. این احساس زمانی رنگ حقیقت به خود می گیرد که وی با عکسی از دوران بچگی اش روبرو می شود و متوجه این موضوع تلخ می شود که خانواده واقعی او آن کسانی نبوده اند که وی تاکنون فکر می کرده. به همین دلیل ناتان شروع به یافتن خانواده واقعی خود می کند اما او به دلائل نامعلومی تحت تعقیب عده ای مزدور سازمان یافته قرار می گیرد.
"جک سالی" سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آنها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیکهایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند.
شهر پسییک در نیوجرزی. »مایک« (دف) در مغازه کرایه ی فیلم (های VHS) به نام »لطفا سر کنید« کار می کند. در غیاب صاحب مغازه (گلاور) دوست »مایک«، »جری« (بلک) ناخواسته باعث پاک شدن تمام فیلم ها می شود. در این جا »مایک« و »جری« تصمیم می گیرند برای جلب رضایت مشتریان، به خصوص »خانم فیلویچ« (فارو) خود به بازسازی فیلم های پاک شده اقدام کنند.
داستان انیمیشن درباره موش پرجرأتی به نام دسپرو است که در شهری به نام دور زندگی می کند . خانواده دسپرو می خواهند او را مثل موش های دیگر ترسو بار بیاورند اما دسپرو …
صدها سال است که انسان ها کره ی زمین را به دلیل آلودگی ترک کرده اند و روباتی به نام «والی» هم چنان به کار زباله جمع کردن مشغول است. تا این که از طرف انسان ها روباتی به نام «ایو» به کره ی زمین فرستاده می شود تا امکان بازگشت تمدن بشری به زمین را بررسی کند. خیلی زود «ایو» به نتیجه ی مورد نظر دست پیدا می کند و پس از چندی به سفینه ی فضایی حامل انسان ها برگردانده می شود. اما «والی» نیز که به «ایو» دل باخته به دنبال او به راه می افتد...
در این مستند رفتارهایی از حیوانات که تا پیش از این دیده نشده بود به تصویر کشیده شده است، مانند: تعقیب گوزن توسط گرگ ها از بالا، بچه خرس های گریزلی که برای اولین بار از غار بیرون می آیند، حمله ناگهانی صدها شمشیرماهی و...
در پلسیلوانیا یک توافقنامه بین مردم دهکدهای کوچک و موجوداتی که در بیشههای اطراف ساکنند، وجود دارد: مردم دهکده وارد بیشه نمی شوند، و موجودات بیشه هم به دهکده پا نمی گذارند. این توافقنامه برای سالها پابرجا مانده است، تا اینکه...
"ژنرال پرز"، فرمانده فضاپیمای "اوریگا"، باکمک هفت افسر دانشمند و چهل و دو خدمه در پی استفاده از «بیگانه» هاست. "الن ریپلی" دویست سال پیش با فداکردن جان خود جلوی تکثیر «بیگانه» ها را گرفته است، اما حالا در اوریگا از طریق نمونه های خونی که از او باقی مانده، شبیه سازی می شود تا به یک «ملکه ی بیگانه» دسترسی پیدا کنند.
انتی کات، تعطیلات عید شکرگزاری، سال 1973. «پل هود» (مگوایر) پسرک شانزده ساله ی خانواده ای مرفه، دبیرستان را رها می کند و برای گذراندن تعطیلات به خانه می آید؛ ولی با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و میل و علاقه ی شدیدش در به دست آوردن دل «کیسی» (هولمز) – دختری اهل منهتن – همان بهتر که در دبیرستان باقی می ماند.
«دکتر هلن هادسن» (ویور)، روان شناس، نتیجه ی سال ها مطالعه و تحقیقاتش را درباره ی قاتلان زنجیره ای در یک کنفرانس اعلام می کند. پس از پایان کنفرانس، در دست شویی دانشکده مردی به نام «داریل لی کالم» (کانیک جونیر) به او حمله می کند اما جان سالم به در می برد و «داریل» نیز به زندان می افتد. «دکتر هادسن» که از آن پس به بیماری ترس از فضای باز مبتلا شده، خود را در منزل حبس می کند...
«دیو کاویک» (کلاین) که یک آژانس کوچک کاریابی را می گرداند، شباهت غریبی به رئیس جمهور ایالت متحد دارد و هر از گاه در جشن های خیریه ی محلی، برای خنده، ادای او را در می آورد. وقتی «رئیس جمهور بیل میچل» (کلاین) سکته می کند، از «دیو» خواسته می شود که نقش او را بازی کند...
بعد از گریختن از سیاره بیگانگان، سفینه ی «الن ریپلی» هم در آن است، در یک معدن سقوط می کند. ریپلی می فهمد که یک موجود بیگانه که بطور مخفیانه وارد سفینه شده، علت سقوط بوده است. این موجود بیگانه شروع به کشتن ساکنان معدن می کند، اما ریپلی نمی داند که دشمن اصلی او چیزی بیشتر از این موجود بیگانه است.
: ایده ی «تس مک گیل» (گریفیث) را رئیس او، «کاترین پارکر» (ویور) به نام خود ارائه می دهد. حالا «تس» از موقعیتی که برایش فراهم می شود، استفاده می کند تا وانمود کند که کار «کاترین» را به عهده دارد.
پنجاه سال از زمانی که «الن ریپلی» امتحانات سخت خود برای اثبات بی گناهی اش را داده می گذرد و سفینه ی نجات حامل وی، که او را در حالت خلسه در خود نگاه می داشت و به صورت سرگردان در فضا چرخان بود، دریافت می شود. بر روی کره زمین هیچ کس داستان وی در مورد وجود آدم فضایی در سیاره ی LV-426 را باور نمی کند. اداره ای که با نام «کمپانی» شناخته می شود، گروهی را مامور می کند تا به LV-426 بروند و صحت این مطالب را بررسی کنند. پس از مدتی تمامی ارتباطات با گروه فرستاده شده قطع می شود و Company اِلن ریپلی و گروهی از سربازان بسیار حرفه ای را برای بررسی و نجات گروه قبلی به LV-426 می فرستد.
سفینه ی «نوسترومو» برای انجام پژوهش های فضایی به کهکشان فرستاده و یکی از سرنشینان آن به نام «کین» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودی ناشناخته به درون سفینه می شود. موجودی که خیلی سریع رشد می کند و به نظر می رسد هدفی جز کشتار و نابودی نداشته باشد..
"آلوی سینگر" (وودی آلن)، کمدین موفق که دو بار ازدواج کرده، اکنون تنها در منهتن زندگی می کند. او وقتش را صرف کار حرفه ای، رفتن به سینما و مراجعه به روان کاو می کند. تا این که در سال 1975، پس از شانزده سال مراجعه به روان کاو، "آلوی" با دختری به نام "آنی هال" آشنا می شود...
داستان دربارهی سه گلفلینگ هست که متوجهی یک راز وحشتناک در مورد قدرت گروهی مخوف میشوند و اکنون تصمیم میگیرند به کمک یکدیگر آتش شورش را شعلهور کنند و جهانشان را نجات دهند. اما…
پس از گذشت پنج سال از اتفاقات قسمت اول، شکارچیان روح از کارشان منع شده اند و مجبور شده اند که به سراغ کار دیگری بروند. ولی هنگامی که پسر پیتر توسط ارواح سرگردان گرفته میشود، شکارچیان روح مجبور میشوند دوباره وارد عمل شوند و برای نجات دادن پسر روحشان علیه ارواح برخیزند …
داستان چهار دانشمند را روایت میکند که به تازگی موقعیت های خود را در یکی از دانشگاه های مطرح نیویورک از دست داده اند و به همین دلیل تصمیم گرفته اند یک مغازه بازکنند و کاسبی کنند اما...